منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۱۰ ب.ظ

عقل در زندگی ( عقل و رضا [3] )

و بی خداها هم راضی نمی شوند! مگر یک انسان برای 4 امر خور و خواب و خشم و شهوت چقدر ظرفیت و جا می خواهد !؟
و چه تعداد انسان هایی که خیلی بیشتر از آنچه لازمشان بود، داشتند ولی باز هم تعدی و جنایت و ظلم و زیاده خواهی کردند.

یک توهم در جهان شیعه وجود دارد که مسلمانان افسرده اند! افسردگی را در یک سری لوازم و نماهای ظاهری می بینند : اینکه بیشتر عشق و لذت مؤمن در زمانی است که اشکی می ریزد، یا به هیئت و جلسات مذهبی می رود.
این ها چون نچشیده اند گمان می برند اینجا مکان افسردگان است!

دلیل دومش شاید اخلاق و خوی بد برخی مؤمنان است که دین را در افسردگی می بینند.
در صورتی که متن دین می گوید نباید حزن باطنی تو را احدی از صورت و سیرت تو و از رفتار تو دریابد.
با این وجود، اگر نسبی حساب کنیم باز مؤمنین برنده اند.
نشاط، یک فوران غیر اختیاری و غیر ارادی است از درون به بیرون، از سیرت به صورت.

+ مرگ سپید مقدمه ی رضاست. یکی از لوازم مرگ سپید، حزن قلبی است که نشاط هم می آورد.

مولوی : بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید / در این عشق چو مُردید همه روح پذیرید
رُوح یعنی راحتی و آسایش.
مرگ سپید که در کلام اهل بیت و  عرفا و بزرگان ما با تعابیر مختلفی یاد شده، نشان دهنده ی این است که مؤمن برای رسیدن به خداوند باید یک سری چیزها را در وجودش بکشد تا به رضا برسد؛
«موتوا قبل ان تموتوا.»

1. غلبه بر طبیعت
شهدا بر طبیعت خودشان غلبه داشتند.
بتوانیم نسبت به چیزهایی که انسان های عادی نسبت به آن زنده اند، مُرده باشیم.
دنیا حمار ماست، ما باید از آن سواری بگیریم، نه دنیا از ما.
ولی ما بعضا بخاطر دنیا از معرفت و الهیات خودمان می زنیم!

در چشم مؤمنی که نسبت به خدا رضایت دارد، مهم و دغدغه ی اصلی اش رضایت خداوند است، پس راضی می شود.
چون دغدغه ی مهم مؤمن رضایت خداوند است، همیشه از خدا راضی می شود، چون دارد خدا را راضی می کند.
بخواهیم که رضایت خداوند تبارک و تعالی دغدغه ی اول ما باشد.

مؤمن آنقدر زرنگ است که اگر ثانیه ای از زندگی اش را در مسیر خدا حرکت نکند، این را خسران و باختن در زندگی می داند.
لذا در ارتباط با دوستان و خانواده و فرزندان راحت است؛ چون رضایت این ها برای مؤمن شرط نیست، رضایت اصلی، رضایت خداوند است.

بعد از مرگ سپید که کشتن طبیعتی است که مخالف با خداوند است، مؤمن به درجه ی بعدی که می رسد انصاف است.
اگر بشری و ریاضی حساب کنیم چگونه می توانیم از خدا راضی نباشیم !؟ حداقل ماها که سلامتیم و همه چیز برایمان فراهم است. چند درصد زندگی ما تلخ است؟ اجازه داریم راضی نباشیم؟

کسی که به خدا به چشم مقسم و تقسیم کننده نگاه می کند، انصاف دارد. غم ها و غصه ها و تلخی ها تقسیم می شود.
تلخی های کوچک ما برای عده ای ممکن است خیلی بزرگ باشد. قابل مقایسه نیست. خداوند به جنبه ها نگاه می کند و تلخی را توزیع می کند.

در بحث وحدت وجود، غیر از مباحث انحرافی، مؤمن خدا را یک طرف و خودش را طرف دیگر نمی بیند. این نوع وحدت مورد تایید امام سجاد است : در دعای ابوحمزه می فرماید تو مرا بزرگ کردی، تو مرا تربیت کردی، تو مرا شفا دادی. همه چیز دست خداست.
وقتی معصوم می فرماید انا مرضنا لمرضکم؛ زمانی که شما مریض می شوید ما هم مریض می شویم، پس ما یک طرف نیستیم و آن ها طرف دیگر.

اگر ندانیم خدا بر ما از خود ِ ما مهربان تر است، به توهم غیر مؤمنانه دچاریم. ما حتی محبت به خودمان را از محبت خدا وام گرفته ایم!
امام صادق (ع) فرمودند تعجب می کنم برخی از شما گمان می برید ما شما را خویش ِ خود نمی دانیم. ما صدبرابر مادرانتان شما را دوست داریم. ما صد برابر، شما را خویش ِ خویش می دانیم.

ما محبوب خداییم؛ اگر ما رنج و آزاری ببینیم خدا رنج می کشد. فرمود «و نفخت فیه من روحی.»
تو ناراضی باشی خدا رنج می برد. امام رنج می برد.

قرآن کریم می فرماید إنّ معی ربّی سیهدین.

روایت از آقا امیرالمؤمنین (ع) : مَن رَضى بالعافیةِ مِمَّن دُونه رُزِقَ السَّلامةَ مِمَّن فَوقهُ.
اگر کسی می خواهد از بالا با سلام و صلوات، خدا از او راضی شود، راه حلش این است که کسانی که از او پایین ترند را راضی کند.
یک راه حل میان بر ساده ی اجتماعی بسیار قابل تایید و موفقیت آمیز.
وقتی زیر دستان تو راضی شوند، خدا راضی می شود.
کسب رضایت مخلوق اعم از انسان ها، حیوان ها و طبیعت.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۳۱