منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۰۸ ب.ظ

فرهنگ روابط اجتماعی در اسلام ( رساله حقوق [1])

یا اَراَفَ مِن کُل ِ رَئوف



دانلود صوت سخنرانی فرهنگ روابط اجتماعی در اسلام [رساله حقوق «1» ]


متن سخنرانی :

مقدمه :

وقتی بدنیا آمدید باید بدانید که یک سری موارد حتما باید رعایت شود که اسم آن حقوق است که این حقوق بر طبق چند قسمت است .
این حقوق از 3 منظر بررسی میشود :

1 – قشنگتر زندگی کردن
2 – راحت و سرافراز مردن
3 – در قیامت، خدا و اولیای خدا نمره قبولی به پرونده بدهند .

امام سجاد ع میفرمایند اگر این رساله حقوق را رعایت کنید هم خوب زندگی می کنید ، هم خوب می میرید و هم سرفراز خواهید بود .

اگر کسی می خواهد حقوق را رعایت کند اما گاهی با مشکل مواجه می شود و رعایت نمی کند ، می فرمایند توبه هم جزء حقوق است و با توبه کردن ان حق ادا نشده را برگرداند و ادا کند .

" و اما بعد پس حق خداوند که بزرگترین حق است بر گردن تو آن است که فقط بنده او باشی "

فقط بنده او باشی دو حالت دارد : یک حالت امکان و دیگری حالت محال

حالت محال : بنده کس دیگری نمیتوانی باشی چون آفریننده خداست .
حالت امکان : اسم ما بنده باشد اما بندگی نکنیم .

اختیار ما در این است که بندگی نکنیم ؛ فقط بنده او باشیم حذف به قرینه معنوی است .

" و در عبادت و بندگی شریک نورزید و کسی را شریک خدا قرار ندهید "


مهم : اگر من و شما برای خودمان زندگی کنیم و در دنیا بالا برویم و شانی را از دنیا بگیریم شکست می خوریم ، اما اگر برای خدا کار کنیم هم برای خود کار کرده ایم و هم برای خدا و شکست هم نمی خوریم .


در مسیر زندگی هرکجا که " من " را لحاظ کردید یقینا شکست می خورید و به مطلوب هم نمی رسید . مخصوصا جایی که کار برای خدا باشد مانند همین شغل ما – مبلغ –

برای مثال اگر فرد وارد جایی می شود و توقع احترام داشته باشد ، احترام که نمی کنند هیچ شکست هم میخورد و کار هم خراب می شود و شرک هم ورزیده است زیرا برای دنیا و شان کار کرده است .

اما جایی که برای خدا رفته باشد و منیتی وجود نداشته باشد به او احترام می گذارند و کار هم به مطلوب میرسد .

هرجا که " خود " را لحاظ نکنیم و پای خدا را باز کنیم و برای " خود " دفاعی نداشته باشیم حتما موفق خواهیم شد .

یکی از عالمان گذشته جناب آقای صفایی حائری ( ع.ص ) بودن . ایشان بدلیل نوع نگاهی که به دین داشتند در دهه 60 – 70 خیلی نگاه جدیدی بود ، برای آن زمان که کتاب های ایشان را میخواندیم خیلی جای تعجب بود – نگاه جدید و درست –

ایشان با قاطبه کسانی که صحبت می کردند زاویه داشتند و دشمن هم خیلی زیاد داشتند و آنقدر برای ایشان فضا را خراب کرده بودند مسجد هم که می خواستند بروند نمی توانستند و جلساتشان به جلسات چند نفره خانگی تبدیل شد .

بیان و فکر خوبی داشتند و آدم بسیار اصولی بودند و خیلی خوب می توانستند بحث کنند و دفاع کنند .
اگر با کسی بحث می کردند از همه طرف راه را می بستند .

در مشهد یک بحثی برا یکی از برادران اهل سنت داشتند که طرف در 2 دقیقه اول قفل کرد و گفت که من دیشب مسموم شدم و الان آمادگی بحث ندارم و جلسه را ترک کرد و جلسه را موکول به فردا کردند .

در جلسه بعد وقتی کاملا مغلوب شد گفت من دیشب مصلحتا دروغ گفتم که مسموم شدم که بتوانم اینجا را ترک کنم !

هرگاه به آقای صفایی حائری میگفتیم آقا بشما چنین حرفهایی زدند و در مورد شما چنین صحبتهایی کردند ، بروید و دفاع کنید می

فرمودند : همه ما یک عمر داریم که این عمر باید صرف خدا و دین شود و انقدر وقت نداریم که برای دفاع از خود وقت بگذاریم .

من یک روزی میمیرم و تازه بعد از مرگ باید بفهمم که چقدر وقت داشتم برای دفاع از دین و آن را صرف چیزهای بیهوده کرده ام .
و در آن زمان خدا میفرماید چرا وقت خود را گذاشتی برای دفاع از خود ؟! مگر من نگفتم تو وظیفه خود را انجام بده من وظیفه خود را انجام می دهم ؟! .

خب همه ما برای چه آمدیم ؟ برای انجام وظائف و بندگی .

شما وظائف خود را به نحو احسنت انجام بده و صبر داشته باش ! من خداوند قول داده ام که دفاع می کنم از مومن و کسی که سرش پایین باشد .

" وقتی چنین بودی و بنده مخلص خدا شدی خداوند تبارک و تعالی بر خود واجب می کند که دنیا و آخرت تو را کفایت کند "

شما وظایف دینی و ایمانی و اجتماعی و .. خود را انجام بدهید من خدا ضمانت می کنم که کفایت کنم و اجازه بدهید خدا به شما شان بدهد و از شما دفاع کند زیرا ما نه به اندازه خدا قدرت داریم و نه شان و منزلت .

حضرت آیت الله همدانی را از شهر خود به جرم ارتداد بیرون کردند و 6 سال در غربت بودند تا فوت کردند .

ایشان مگر نمی دانستند که باید 30 سال در دنیا زندگی کنند و میلیاردها سال در آخرت ؟! آن آدم حتما خود را توجیه کرده که این 6 سال تبعید را باید صبر کنم و بعد از رفتن خود کتابها و شاگردانم هستند که ادامه مسیر میدهند و اگر میخواست به دفاع از خود بپردازد حتما این فرصت ها را از دست میداد .

" و انچه را از دنیا دوست میداری خدا برای تو حفظ می کند "


امام حسین ع و خانواده شان را به اسم خارجی اوردند و پرونده را مختومه اعلام کردند اما امام نمیخواست نتیجه را ببیند و مامور به وظیفه بود

همانطور که بعد از واقع کربلا نماینده اول امام حضرت زینب س فرمودند : ما رایت الا جمیلا ..

" و اما حق زبانت بر تو آن است که از فحشا و منکرات دورش بداری و به گفتن کلمات خوب عادتش دهی "

همه ما غیر از اینکه آدم های دینداری هستیم ممکن است در دهانمان کلمات رکیک بچرخد ، باید زبان را عادت دهیم به گفتن کلمات خوب و باز داشتن از کلمات رکیک زیرا بلاخره هر انسانی عصبانی می شود و چه خوب است که عادت به کلمات زشت نداشته باشد .

فردی که از دهان او کلمات رکیک و بی ادبانه بیرون نمی آید یک سبحان الله گفتن او ارزشش خیلی بیشتر از هزار سبحان الله گفتن فردی که زبانش آلوده به صحبتهای بی ادبانه و رکیک است .

و فرد مودب یقینا حضور در نماز و قلب و نفسش به مراتب قوی تر از فرد بی ادب است .

" و وادارش کنید با ادب باشد "

در اینجا کلمه وادار کردن بار معنایی دارد زیرا نفس فشار می اورد که حرف زده شود اما باید کنترل کرد و ممکن است کمی مشکل باشد .

" و از زیاد گفتن و بیهوده در دهان چرخیدن منعش کنید "

ما اصلا در دین روزه سکوت نداریم و حتی در جایی معصوم می فرمایند ممکن است این حرف نزدن تو گناه باشد .

اما کم صحبت کردن و در زمان خودش حرف زدن تعریف خود دارد .

جزئی صحبت کردن زنان و 2 جمله را در 20 جمله اوردن از خصوصیت انهاست و کلی و اجمالی صحبت کردن مردان و 20 جمله را در 2 جمله آوردن از خصوصیت انهاست .

اگر زنی زیاد صحبت بکند از نظر خودش به اندازه سخن گفته است و اگر مردی کوتاه صحبت می کند از نظر خودش به اندازه سخن گفته است .

زن به اندازه زن بودنش و مرد به اندازه مرد بودنش سعی کند که اجمالی صحبت کند .

بچه مومن نباید انقدر وقت داشته باشد که برای رفع بیکاری خود به سخن گفتن بپردازد

دقت کنید که در جای خود سکوت کنید و در جای خود سخن بگویید ، غیر از این باشد حق زبان رعایت نشده است – گناه نیست اما لغو است –

" و در دهانش منعش نماید تا در جایی که لازم است سکوت نماید و در جایی که نیاز به تکلم است سخن بگوید "


نیاز به تکلم اینگونه معنی میشود : نفع دنیایی و نفع اخرتی

" و تکرار سخنی که فایده ای ندارد جز ضرر و زیان حاصله ؛ زیرا که زینت عاقل به عقلش و در خوبی گفتار و درستی گفتار و سخن گفتن اوست و حول قوه ای نیست الا حول قوه ی الهی "


جایگاه ذکر در زبان :
بحث تلقین را در اینجا داریم که در روزگار امروز کمبود ذکر خیلی دارد به ما ضرر می رساند .

خدا رحمت کنه فرمانده مان جلیل محدثی فر میگفتند هرجا کم اوردید از نظر روحی و جسمی ، هرجا دیگر توان نداشتید ، هرجا شک بشما ورود پیدا کرد ، هرجا حضور قلب نداشتید و .. ذکر " لا حول و لا قوه الا بلا العلی و العظیم " خیلی بشما کمک می کند .

از زبان خود برای دین استفاده کنید و او را از لغوهایی که می گوید باز دارید و وقتی ذکر گفته می شود انس پیدا می کنی و فرصت لغو گفتن نداری و این ذکر گفتن هم اصلا لازم نیست که تابلو باشد .

" و اما حق گوش بر تو ان است که منزه و پاک کنی و راهی به سوی قلب تو باشد مگر برای شنیدن مطالبی که بدرد دنیا و اخرت بخورد "

این حق هر فرد است که اگر دلش گرفته باشد با دوست خود درددل کند و ارامش پیدا کند ، اما باید به این نکته توجه داشت که ما خلق نشدیم که 24 ساعت برای ارامش خود تلاش کنیم و دلمان را باز کنیم در خیلی جاها باید مغز خود را باز کنیم .

فرصتی را باید در طول روز قرار دهید که به مطالب مفید برسید و فراگیرید .

" یا انکه سبب کسب خلق نیکی شد که در قلب تو خیزی ایجاد کند زیرا گوش دروازه ای بسوی قلب هاست .
گوش موجب انتقال انواع و اقسام معانی به قلب می شود – با تمام خوبی ها و بدی هایی که وجود دارد و قوت و قدرتی نیست مگر قوت و قدرت خداوند تبارک و تعالی "


گوش راه را به تو نشان می هد و تو را به صراط مستقیم می کشاند .

بر تو واجب است گوش نسپردن به هر حرفی و هر کلامی

گوش محل ورود ذکر است و باعث تلقین به تو می شود و موجب می شود که راه را انتخاب کنی .

موسیقی بر طبق فتوای علمایی که حلال دانسته اند بر قلب تو اثر می گذارد و اگر موسیقی باشد که تو را مایوس و ناامید کند حرام است .

اگر موسیقی مبانی ارزشی تو را بلرزاند حرام است . موسیقی حرام تنها شامل موسیقی که تحریک شهوت کند نیست .

باید طوری علم دین را بیاموزید که تخصص جداسازی خیر و شر را داشته باشید و اگر ندارید نباید به این مقوله وارد شوید .

حق را از ناحق تشخیص دادن ممکن است کمی راحت باشد اما در میان حق رگه هایی از ناحق را پیدا کردن بسیار دشوار است .

اگر کسی خیرخواه باشد و در سخنرانی یا متون و نوشته های خود کلمه ای نامناسب باشد خداوند تبارک و تعالی اثر ان کلمه را ازبین می برد ؛ یا مستمع نمی شنود ، یا جدی نمیگیرد و یا تشخیص می دهد که غلط است .

هر چیز جدیدی که میشنوید لذت دارد و راغب میشوید به شنیدن چیزهای جدید اما هر جدیدی الزاما درست نیست .


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۲