منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۵۲ ب.ظ

فرهنگ روابط اجتماعی در اسلام ( کیاست [2] )

فردی است که سوادی ندارد و نسبت به مسائل مملکت هم علمی ندارد و در روستایی کشاورز است ، اما میبینیم خیلی از مسائل درجه اول کشور را با کیاست خود میگیرد که این اثر زهد اوست ؛ به این قدرت تشخیص او کیاست می گوییم .

یکی از علما که سن بالایی هم دارند 15 سال پیش در تهران جایی صحبت می کردند مثال می زندن که در برخی جاها بصیرت عقلی است علمی نیست و در برخی جاها علم لدنی است و علم لدنی حال اخلاص و صفای باطن است .

و در خیلی جاها کیاست نتیجه زهد انسان است .

علامه جعفری (ره) می فرمودند :
من زمانی برای اینکه 2قند داشته باشم که چایی بخورم 2 دور دور حوزه میچرخیدم و 20 سوال پاسخ میدادم تا از یک نفر یک قند بگیرم و در اخر هم همان چای تلخ بدون قند را میخوردم ؛ حالا بجایی رسیدم که هواپیمای خصوصی داشتم برای اینکه روز قدر صبح در تهران ، ظهر در تبریز و عصر در اوکراین جلسه داشته باشم

برنامه هم اسرار لیل قدر بود

در تبریز که سخنرانی داشتم ، وارد سالن که شدم پیرمرد مستخدم تالار بمن نزدیک شد و گفت : به ما برای 10 شب فاطمیه در یکی از روستاهای بین مرز مرند و تبریز قول بدهید ، بنده هم خیلی تحویل گرفتم و گفتم من تا آخر سال م را پر کرده ام و عذرخواهی کردم اما در دلم گذشت که چرا این پیرمرد من را نمیشناسه و بمن پیشنهاد یک روستا را می دهد ؟!

زمانی که میخواستم سخنرانی را شروع کنم همین پیرمرد صندلی ردیف اول نشسته بود ، خواستم سوره قدر را بخوانم برای مقدمه بحث که هرچه فکر کردم آیه اول را بیاد نیاوردم – دوباره و سه باره تلاش کردم و یادم نیامد ؛ همان لحظه دیدم پیرمرد لبخندی میزند و آیه اول را می خواند ، سریع خود را به کنار او رساندم و ادرس را گرفتم و قول دادم برای 10 شب فاطمیه و رفتم بالا برای شروع تازه ذهنم باز شد و توانستم صحبت کنم .

قسمت اول یک بحث است که ادم نباید مغرور شود و قسمت دوم مهم تر است که علامه میفرمود من در این 10 روز که در آن روستا بودم چیزهایی را یاد گرفتم که آنها را اصلا نمی دانستم

اینکه می گویند کیاست یعنی فهم وشعور و درک که خیلی فرق دارد با علم .

کیاست یعنی علمی که بتواند مشکلات را حل کند نه علمی که مشکلات را اضافه کند و نسبت به مشکلات بی تفاوت باشد .


من زهد فی الدنیا :

یعنی کسی که نسبت به دنیا بی رغبتی نشان میدهد .

2 نفر که هر کدام به میزان یکسان گناه کرده اند را در نظر بگیرید ، یکی از انها با فراموشی محض آخرت و دلبستگی محض به دنیا گناه می کند و دیگری با توجه به اخرت و شرمندگی و عدم دلبستگی به دنیا گناه میکند

این دو فرد با هم فرق دارند و یقینا نفر دوم فهم بیشتری دارد .

این اثر زهد است که به انسان فهم می دهد .
اثر بی رغبتی به دنیا این است که منظر دید فرد را باز میکند .


ممکن است شما در قوی ترین بحث های معنوی باشید اما در آن حب دنیا باشد در ان بحث به اندازه چهارپا هم نمیفهمید چون با حب دنیا جلو رفتید .

بی رغبتی به معنای نداشتن نیست بلکه به معنای مهم نبودن است .

به میزانی که دنیا برای فرد مهم نباشد به همان میزان به او بینش میدهند .

مقام معظم رهبری به مدیران و مسئولین که به کیاست نیاز دارند فرموده اند که : من توصیه میکنم شماهارا به زهد !

اگر مدیر کل هستید شما باید بی رغبت باشید وگرنه مدیر کل خوبی نخواهید شد .

بنده اگر میل داشته باشم مدیر موفقی نمیشوم ؛ در صورتی موفق میشوم که بتوانم خوب تصمیم بگیرم ، در صورتی میتوانم خوب تصمیم بگیرم که عقلم خوب کار کند و عقلم زمانی خوب کار میکند که به این دنیا وابسته نباشم و علاقه ای نداشته باشم .

زمانی که رسیدند خدمت امیرالمومنین (ع) برای خلافت ، امام فرمودند من به خلافت هیچ رغبتی ندارم . چرا ؟ چون بدنیا دل نبسته اند و تنها تکلیف الهی آنها را وادار به قبول خلافت کرده بود .

اگر حب دنیا باشد عقل لازم را برای انجام امور ندارید و لذا کسانی که می آیند و می مانند کسانی هستند که میل ندارند و میل داشتن تو را از هیچ چیزی حفظ نمی کند .


خداوند تبارک و تعالی راه های رسیدن به قسمتهای مختلف علم بدون آنکه فرد بخواهد علم اموزی کند را به او یاد میدهد و این تنها بوسیله زهد انجام میشود . – علم بمعنای فهم –

و جعلوا بصیرا :

وقتی زهد بیاید شخص بصیر میشود و مراحل زهد تا بصیرت زمانی طی میشود که فرد نسبت به دنیا بی رغبت باشد و در آن صورت بهترین تصمیم ها را میتواند بگیرد .

توصیه کرده اند با کسانی که حب دنیا دارند مشورت نکنید .
حب دنیا نداشتن با دنیا نداشتن فرق دارد . وقتی حب ندارد خوب میفهمد و تو را خوب راهنمایی میکند .

زهد داشتن یعنی بی توجهی از دنیا و در مقابل استفاده کامل از دنیا .

شبهات عقل :

کلما حکم بالعقل و حکم بالشرع ..


هرچیزی که عقل حکم کند شرع هم همان را حکم میکند .

هرچیز شرعی عقلی میباشد ولو اینکه عقل تو به آن نرسد .

توکل و عقل : در کجا باید از عقل استفاده کنیم ؟ و در کجا باید از توکل استفاده کنیم ؟
مثال این موضوع مسئله ازدواج است که با تمام صحبت هاو مشاوره ها و .. دختر و پسر فقط 10 درصد همدیگر را شناخته اند و 90 درصد بقیه را مجبورند که توکل کنند .

عقل و تفکر با هم منافاتی ندارند ، تا جایی که عقل میتواند کارها را انجام دهد جلو میرود و بقیه را توکل میکند .


دفع ضرر محتمل عقلانی ست :


توضیح اینکه برای مثال به شما میگویند زیر این دیوار بنشینید احتمال دارد بر سر شما بریزد ، در اینجا عقل میگوید که ننشینید .
عقل میگوید دفع ضرر محتمل واجب است اما توکل میگوید چاره ای جز این ندارید !

جایگاه عقل این است که شما بجایی برسید که دیگر راه حلی نداشته باشید و مجبور مشوید از ان ببعد را توکل کنید .


معجزه و عقل :

امام صادق (ع) : در اخر الزمان امتی می آیند که معجزه ندیده به ما ایمانی دارند که شما معجزه دیده ها این ایمان را ندارید و ما اهل بیت به ان امت افتخار میکنیم .

معجزه به خودی خود باعث ایمان و باور نمی شود .

از زمان اولین پیامبران حضرت صالح و .. تا حضرت موسی ع که به سیر معجزات توجه کنیم معجزه ها خیلی کمرنگ میشوند تا جایی که زمان پیامبر اکرم ص معجزه شان قرآن کریم است و اغلب مردم بخاطر معجزه علمی بودن قرآن ایمان می آورند .

جایگاه معجزه در جایی است که عقل وجود ندارد ، در جایی که عقل وجود دارد باید قانع شویم .

امروز کسانی که با فریبکاری ها معجزه اختراع می کنند روی قشر جاهل تاثیر میگذارند و باعث خنده عقلا میشوند .

یکی از بزرگان فرمودند که اگر قرآن نبود نهج البلاغه که کلام بشر است کافی است برای ایمان آوردن .

عقل و استراحت عقلی :
در برخی از جاها باید به عقل استراحت داد .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۰۴