منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۴۱ ب.ظ

لبیک یا خامنه ای ( سبک زندگی ) [8]

اعتقادی به دینی زندگی کردن و نقش دین در سبک زندگی وجود ندارد.

در مباحث سیاسی، کسانی که می خواستند ریشه‌ی ولایت فقیه را بزنند نمی گفتند نباید باشد، چون جزء دین است؛ گفتند ولایت فقط بر افراد ضعیف، مهجور، بی سر و سامان و اشخاص دیوانه! گفتند ولایت فقیه مثل تملک زمین های اموات [مُرده] ای است که سند ندارد و می گویند مال دولت است.

مجنون ها و و بیمارها و کارتن خواب ها و بی سر و سامان ها می شوند 5% افراد جامعه، ولی می گویند ولایت در زندگی بقیه نباید دخالت داشته باشد. چون بحث ولایت فقیه یعنی دخالت دین در حکومت و در سبک زندگی.
چون نمی توانند دین را از زندگی مردم حذف کنند، جایگاهش را به حداقل می رسانند و دین فقط به درصد اندکی در بعضی موارد مثل قبر و قیامت تعلق می گیرد.
گفتند دین حتما باید باشد، ولی فقط در جایی که مربوط به آخرت و سعادت اخروی است.

در روایات زیادی و حتی روایات اهل سنت آمده است که افراد از ائمه و بزرگان ما مشاوره‌ی اقتصادی و سیاسی و زراعتی و خانوادگی می گرفتند. خلیفه‌ی دوم در بسیاری موارد از امیرالمؤمنین (ع) مشاوره‌ی دنیایی و حتی خانوادگی می گرفت.

بسیاری از این روایات جعلی را بنی امیه و بنی عباس آوردند تا عالمان دینی را از حکومت دور کنند و بگویند این ها برای حکومت مناسب نیستند. گفتند امام جعفر صادق (ع) و علی بن موسی (ع) خیلی هم بزرگوار هستند، ولی به درد خلافت نمی خورند!

اغلب این روایات اسلام ِ سکولار به دوره معاویه بر می گردد. وقتی دید از رقبایش عالم‌تر و دیندارتر نیست، خواست سیاست‌مدار بودن و تسلطش بر دنیا را به رخ بکشد، لذا برای جعل این روایات پول می داد.

نگاه حداقلی به دین می گوید فقط دهه اول محرم برای توسل و گریه و سینه زنی است، در این دهه هم زندگی باید تعطیل شود و فقط به عزاداری پرداخته شود! دین می گوید تعطیلی زندگی معنا ندارد و محرم باید در کل سال پخش شود، فقط جلوه اش در دهه اول بیشتر می شود؛ کل یوم عاشورا. یعنی همین توسل و پاکی دهه‌ی اولت باید بعد از دهه هم باشد، در خانه، محل کار و کل زندگی ات.

هویت و سبک زندگی

بحثی تحت عنوان ناسیونالیسم داریم که تیغ دولبه است. یک لبه اش ملی گرایی افراطی است و لبه‌ی دیگرش ملی گرایی دینی.
اختلاف مهم هویتی حضرت امام (ره) بعنوان مدیر اول انقلاب و مؤسس جمهوری اسلامی با مهندس بازرگان در همین موضوع بود؛ مهندس بازرگان می گفت ما اسلام را می خواهیم برای ایران [ملی گرایی] و امام می فرمود ما ایران را می خواهیم برای اسلام [دین گرایی].

ملی گرایی می گوید اصل بر حقیقت نیست، بر انسانیت نیست، اصل بر نژاد و ملیت و محله است. می گوید اگر جنگی بین ایران و عراق اتفاق افتاد و ما به عنوان یک ایرانی خواستیم نقشی داشته باشیم، باید ببینیم چقدر به نفع ایران است، نه به نفع حقیقت.
ولی ما انسانیم؛ در انسانیت اول حق را می سنجند. قرآن کریم می فرماید مؤمنان از حق تبعیت می کنند، ولو اندک باشد.

ملی گرایی ممدوح اسلامی می گوید اگر مرز تو 60 درصد نیاز به دفاع داشت و مرز عراق 40 درصد، در جبهه‌ی ایران بجنگ. و اگر روزی مرز تو نیاز به دفاع نداشت و مرز عراق نیاز داشت، اینجا دیگر بحث انسانیت مطرح است. برای دفاع از حق باید در جبهه‌ی عراق بجنگی.

در ایران کسانی هستند که برای نان شب مشکل دارند و در غزه کسانی هستند که برای زنده ماندنشان مشکل دارند! باید به فکر غزه بود.
دین می گوید باید أهم فی الأهم کنی و ملی گرایی افراطی می گوید چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است!

از طرفی در دین روی ملی گرایی و بومیت تأکید شده است. قرآن کریم فرمود شما را قبیله قبیله و شعبه شعبه آفریدیم تا با سبک زندگی که برایتان اختصاص دادیم، زندگی کنید.
از آنچه روزی شما قرار داده ایم در محله و شهر و کشور خودتان استفاده کنید. می فرماید شما را به گونه ای خلق کردم که از غذا و آب و هوا و نوع زندگی شهر و محله و کشور خودتان لذت ببرید. غذای هر منطقه برای اهالی آن بهترین غذاست.

نمازی که شخص در مسجد محله‌ی خودش می خواند دوبرابر می ارزد به نمازی که در مسجد محله‌ی دیگری بخواند؛ مگر مسجد جامع که دستور داریم هر از گاهی مردم یک جا برای ادای نماز جمع بشوند. مثل نماز جمعه، نماز عید فطر و عید قربان.
نماز در مسجد محله خودت سبب آشنایی با مردم و بهبود روابط اجتماعی و انسانی و درک بهتر مشکلات مردم می شود.

دین می داند که بومیت چقدر در نگاه‌داری فرهنگ های ما مؤثر است.

نژاد پرستی و سبک زندگی
زیرمجموعه‌ی همین بحث است.

کار و سبک زندگی

امروزه نظام اقتصادی حاکم بر جهان، مبناهای مشخصی دارد :
1. خط قرمز سیستم سرمایه داری، اخلاق و دین نیست، قانون است. قانونی که سیستم سرمایه داری خودش وضع می کند.
اتفاقا قانونی که سرمایه داران وضع می کنند به گونه ای است که سرمایه دارها، سرمایه دارتر شوند!

در این قانون مردم از گرسنگی بمیرند یا به کارتن خوابی روی بیاورند دغدغه نیست، دغدغه‌ی اصلی این قانون، صاحبان صنایع و بانک ها هستند؛ صاحبان صنایع اگر سودشان کم شود، همین قانون بانک ها را موظف می کند به این ها وام با بهره‌ی پایین بدهند.
ولی مردمی که خرج یک سرپناه ساده را ندارند، مورد حمایت این قانون نیستند.

2. محور اصلی، سود است.
به کتاب های اقتصاد که در دانشگاه های خودمان تدریس می شود دقت کنید.
"آلبرت کار و پیتر فرنچ و میلتون فریدمن" در کتاب مشترکی درمورد کار می نویسند : «اخلاق کسب و کار، اخلاق بازی است و اخلاق بازی با دین متفاوت است. شأن پاسور با شأن دین متفاوت است. در اخلاق کار، مثل بازی باید از لاپوشانی و خدعه و فریب و نیرنگ و رو نکردن پشت پرده ها استفاده کنیم.»

این یک سبک است. می گویند در بازار کار باید اینگونه کار کنی؛ بازاری موفق کسی است که در سیستم سرمایه داری حاکم بر جهان [و ایران] بر مبنای لاف، کتمان حقیقت و فریب کار کند!

سیستم بازار سرمایه داری همین است. سرمایه دارها بخاطر همین داستان ها سرمایه دار می شوند!
در ایران اقتصاد ما اقتصاد دولتی نیست، سرمایه داری است.
جوانی که وارد بازار کار می شود، مجبور می شود برای پیش بردن کارش از فریب و کتمان حقیقت استفاده کند.

در سیستم سرمایه داری - که محال است این سیستم بدون گره خوردن به بدنه‌ی حکومت بتواند سرپا بماند - از پشت پرده ها اطلاع دارند و رو نمی کنند!
در این سیستم دزدی براحتی اتفاق نمی افتد، چون نظارت روی پول ها زیاد است، بلکه رانت و اختلاس اتفاق می افتد.
 نبض بازار دست این افراد است. اطلاع از وقایع اقتصادی در سطح جامعه و رو نکردن آن و سوءاستفاده از این اطلاعات، منجر به اختلاس می شود.

آیا در سیستم سرمایه داری می شود آنقدر به تقوای افراد اعتماد داشت که کار به اختلاس نکشد !؟

+ یک تفکر انحرافی ِ به اصطلاح دینی

از حسن بصری سوال کردند کار برتر است یا عبادت؟ گفت «معاذالله این چه مقایسه ای است !! مگر خداوند ما را خلق کرده الا برای عبادت !؟ کسی که خودش را وقف عبادت کرده، افضل است از کسی که مشغول کار است!»

علی‌بن عثمان هجویری از بزرگترین علمای تصوف در کتاب کشف المحجوب، صفحه 143 می نویسد : «هرچند صوفی حتی المقدور نباید از غیر خدا چیزی درخواست کند، اما برای تکدی‌گری مشروع سه فلسفه وجود دارد و مشایخ رضی الله عنهم به سه علت سوال کردن [تکدی و گدایی] را روا داشتند : یکی در فراغت دل؛ ما دو گرده [قطعه نان] آن قیمت ننهیم که روز و شب را در انتظار آن بگذرانیم. و دیگر ریاضت نفس؛ تا ذل آن بکشند و خویش را بکُشند و تکبر نکنند. و سه دیگر؛ مر مرحمت حق را از خلق سوال کردن !؟ همه‌ی املاک دنیا و مال آن را از آن ِ وی می دانیم و همه‌ی خلق را وکیلان وی.»

می گوید دو قطعه نان ارزش ندارد که برای به دست آوردنش دلمان را مشغول کنیم! در طول روز عبادت می کنیم و آخر شب به مردم می گوییم بدهید در راه خدا !!!!! و گدایی می کنیم تا تحقیر شویم و نفس ذلت بکشد و بمیرد!
می گویند این گدایی نیست، حق ماست! اگر خداوند به کسی نان اضافه داده، روزی ماست !!

این سیاست را در کشورهای حوزه خلیج، در بین برادران اهل سنت هم می بینیم. می گویند خدا به ما نفت داده که زحمت نکشیم! چرا خودمان ماشین بسازیم؟؟ خدا به ما سرمایه داده که عبادت کنیم - که نمی کنند! - و آمریکایی ها ماشین بسازند و ما بخریم! و با این فلسفه دارند کار می کنند.

این فلسفه‌ی متحجرانه‌ی حسن بصری ها و ابراهیم ادهم ها در دوران گذشته، و علمی شده اش در کشف المحجوب ها، امروزه در بین اهل سنت و شیعه رگه هایی دارد. علت اصلی عقب ماندگی اقتصادی جهان اسلام این است.

باید این مدل متفکرین اسلامی در آن برهه، که باعث شدند مردم دیگر با عنوان دین‌داری و عبادت کار نکنند و کارها را به دست غرب بدهند، را محکوم کرد.
ما شیعه‌ی امیرالمؤمنین (ع) هستیم و آقا امیرالمؤمنین کسی بود که افتخارش کار کردن و زحمت کشیدن و عرق ریختن بود.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۹