منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

لبیک یا خامنه ای ( سبک زندگی ) [7]

مشاهده کردند که زور جواب نمی دهد. کسانی که در غرب کار فلسفی و مکتبی و اندیشه ای می کردند، گفتند ما باید بدون اینکه به دین مردم کار داشته باشیم، فلسفه ای را معرفی کنیم که در آن، فیلسوفان ما مردم را به گونه ای بار بیاورند که بدون برانگیخته شدن حساسیت های دینی‌شان، مردم خودشان زندگی غربی را انتخاب کنند؛ اگر خودشان انتخاب کنند ارزشمند است.
و با ابزارهای مختلف این کار را شروع کردند : کتاب، رسانه، اساتید دانشگاه، فلسفه‌ غرب. کلماتی که آن زمان اختراع و بعدها کامل شد. در ایران در سطح اندیشمندان و نخبگان به آن پرداخته شد و از ابتدا در سطح عمومی باز نشد. و بدین ترتیب تاثیرش را بر عموم مردم گذاشت، چون نمی دانستند این ها از کجا می آید!

وقتی اولین فیلم سینمایی ایرانی بنام «دختر لر» ساخته شد، علما نسبت به سینما و بی حجابی دختر لر و فساد موضع گرفتند؛ در حالیکه فلسفه‌ی اصلی فیلم این بود که این دختر شهرستانی عاشق تهران است! عاشق این سبک زندگی است. کعبه‌ی آمالش تهرانی است که از غرب کپی زده شده است. اصل انحراف این فیلم همین قضیه بود.
در آن زمان متوجه نشدند که بحث بی حجابی و فساد نیست، معرفی یک سبک زندگی است. در سینمای امروز ما هم همین قضیه وجود دارد.

 تلاش برای نشان دادن و معرفی یک سبک زندگی، برمبنای چند لغت از فلسفه‌ی غرب :

1. به هم ریختن نظام ارزشی جوامع با القای شکاکیت

اولین چیزی که برای تاثیر در نظام ارزشی جوامع به ذهنشان رسید، القاء شکاکیت بود.
تاثیر بر نظام ارزشی، نه نظام ارزشی اسلامی. سرخپوستان آمریکا دین ندارند ولی همان نظام ارزشی حاکم بر قبایل سرخپوستی، یک زندگی زیبا را به آن ها معرفی می کرد. آمدند با تبلیغ و بکار گرفتن رسانه و تهییج افکار، ابتدا در غرب و الان هم در شرق فلسفه‌ی خودشان جا انداختند. با روش های مختلف.

برای مثال تبلیغ پلورالیسم جنسی. می گویند دنیا، دنیایی است که مدتی با یک نفر باشی و وقتی دلت را زد، سراغ کس دیگری بروی. بعد از مدتی هم با یک نفر دیگر و ...! با این عنوان که مگر ما چقدر عمر می کنیم که همه زندگی‌مان را باید پای یک نفر بمانیم و بسوزیم !؟
با استفاده از مبانی فلسفی و درگیر کردن هوای نفست، تو را تحریک می کنند و عقلانیت دینی و سنتی ات را زیر سوال می برند.
اینگونه جلوه می دهند که خانه محل استراحت است، محل غذا خوردن است، محل تولید نسل است، ولی محل عشق و عاطفه نیست !! لذا در فیلم ها و سریال هایشان، زن در سن 40 سالگی می گوید اشتباه کردم خودم را صرف بچه هایم کردم، مگر چند بار قرار است زندگی کنم !؟

فلسفه‌ی اسلامی می گوید آخرت و عاقبت، محور است. هرگونه زندگی کنی، خوب یا بد، قرار است زندگی جاوید داشته باشی.
در این نظریه‌ی القای شکاکیت می گویند مگر کسی قیامت را دیده است؟ نسبت به معادباوری تو ایجاد تشکیک می کنند.
تا این شک برایت ایجاد نشود، نمی توانند آن تفکر و سبک زندگی مورد نظرشان را جا بیندازند.
نویسنده ها و کارگردان هایشان کتاب های بسیاری درمورد ایجاد شک مطالعه می کنند و در فیلمنامه و نمایشنامه هایشان رگه های شکاکیت موج می زند.

2. پلورالیسم یا چندگانگی
پلورالیسم جزء مکتب هایی است که سبک زندگی را مشخص می کند.
گفتند اگر بخواهیم القای شکاکیت جواب بدهد، دین ایجاد مزاحمت می کند! راه حل، پلورالیسم است.
در این مکتب می گویند مگر خدا ما را برای عذاب خلق کرده است !؟ خداوند راه های زیادی برای رسیدن به بهشت قرار داده است؛ یکی از مسیر عشق به خانواده به بهشت می رسد، یکی بدون خانواده، یکی با عشق می رسد، یکی باخیانت!
وقتی یکی از بزرگان صوفیه عمل شنیعی انجام داد و علت را جویا شدند، گفت من فقط محبت کردم!
سرپوش بگذارند روی غرایز، اسمش را بگذارند محبت و بگویند اجر هم دارد! برای رسیدن به عاقبت بخیری راه زیاد است!

اسلام هم می گوید راه زیاد است - بعدد انفاس الخلائق - ولی در صراط مستقیم؛ یکی تند می رود، یکی کند. یکی با نماز می رسد، یکی با خیرات. یکی با جهاد می رسد و .. همه در صراط مستقیم است، تو انتخاب می کنی.

پلورالیسم می گوید از هر مسیری خواستی برو، آخرش به خدا می رسد!
این تفکر در تصوف وجود دارد، بین شیعیان هم مقداری نفوذ کرده است. مثلا می گوید «اصحاب عمربن سعد هم به بهشت می روند، چون واسطه‌ی فیض توبه‌ی ما شده اند! اگر عمر سعد نبود و امام حسین را محاصره نمی کرد و آن ها را به قتل نمی رساند، امروز من و تو به چه بهانه ای جمع می شدیم !!؟ خداوند تبارک و تعالی برای اینکه انسان ها را به سعادت برساند، یکی را پلیس می کند و یکی را هم دزد و قاتل! اگر آن دزد نبود، پلیس هم به بهشت نمی رفت!»

برای تمام خطاها توجیه می آورند. آرام آرام تو را تبدیل می کنند به یک انسان بی قید که در سبک زندگی اش به هیچ چیز تقید و تعهدی ندارد.
پلورالیسم را در سایر زمینه ها هم مطرح می کنند: پلورالیسم سیاسی، اقتصادی.
تمام این ها هدفمند است برای رسیدن به تسلط بر جهان و از طریق تغییر سبک زندگی ما.

3. حقیقت ستیزی
می گویند «حقیقت آن چیزی است که عقل تو می گوید. حقیقتی وجود ندارد، هرچه احساس کردی درست است حق است، پشت سرش راه بیفت! حقیقت را باید کشف کنی، نه تقلید!»

4. نسبیت
می گویند همه چیز نسبی است، اخلاق و کار و اقتصاد نسبی است.

ما در احکام و اصولمان نسبیت داریم، منتها نسبیت عقلانی. نه اینکه راجع به اصول نسبی فکر کنیم؛ ولی بحث توریه و تقیه و ضرورت را هم داریم.
مثلا اگر جایی راست گفتن باعث ضرر بالاتری شود، بر اساس قاعده‌ی لاضرر و لاضرار فی الاسلام، نباید راستش را بگویی.
ما نسبیت را اینگونه معنا می کنیم؛ جایی که احتمال ضرر باشد نسبیت حاکم است.

5. معرفی الگوها
وقتی دیدند با زور نتیجه ای عایدشان نمی شود، گفتند در همه زمینه ها الگو معرفی کنیم؛ الگوی ورزش، هنری، معماری، سیاسی و ..
کار بجایی می رسد که جوان ایرانی می بیند برای اینکه ایرانی زندگی کند، از چه کسی باید یاد بگیرد؟
از کوچکترین تا بزرگترین لوازم زندگی امروز ما از غرب آمده، یا با تکنولوژی غرب ساخته شده. نمی شود گفت استفاده نکنید! ولی باید مراقب باشیم در سبک زندگی‌مان تاثیر نگذارد. الگوهایی که معرفی می کنند در خانواده، در عشق و عاطفه، در حلال خوری ما تاثیر نگذارد.

از الگوی ورزشی، ورزش را یاد بگیریم ولی سبک زندگی اش در زندگی‌مان تاثیر نگذارد. چون این ها که بی دلیل یک الگو را بزرگ نمی کنند!
ما تلاش و برنامه ریزی و زحمت انسانی مخترعین را ارج می نهیم، استفاده می کنیم و مدیون هم هستیم، اما سبک زندگی‌شان را نباید بگیریم.
فلسفه ی غرب و سیاستمداری حکومت های غربی، از تلاش مخترعین برای زندگی بهتر و دنیای آبادتر، سوءاستفاده کردند برای فروپاشی نظام ارزشی شرق. باید از تکنولوژی استفاده کنیم ولی سبک زندگی خودمان را تغییر ندهیم.

6. سکولاریسم
سکولاریسم نمی گوید بی دین باش، اتفاقا سکولاریسم از عمیق ترین نهادهای دینی مسیحیت ریشه می گیرد. در پایان قرون وسطا و جنایت های کلیسا، متدینین مسیحی برای اینکه دین را از ظلم و جنایت جدا کنند، سکولاریسم را بنا نهادند.

به معنای جدایی نهادهای دینی از نهادهای دنیایی. با این روش، آخر دین‌داری در مذهب کاتولیک چه می شود؟ راهب و راهبه بشوند و بروند در دِیر. با این عنوان که : نمی شود در جامعه دین‌دار بود و اصلا دین برای دنیا و جامعه خلق نشده است!
فقط لباس سفید بپوش و مشغول عبادت شو. از همه کناره بگیر؛ ازدواج و روابط اجتماعی و دنیا و خانواده و سیاست و اتفاقات جهان همه تعطیل!
ظالم هرکاری کرد، مظلوم هرچه شد، به تو ربطی ندارد!

نتیجه اش می شود این که دین برای دنیای تو برنامه ندارد، امام حسین (ع) کشته شد که ما فقط در هیئت خوب سینه بزنیم، بدون اینکه این مکتب کوچکترین تاثیری در سبک زندگی‌مان بگذارد! فقط خوب عزاداری کنیم، معاویه وار زندگی کردن‌مان ایرادی ندارد!

در اسلام این ادعا اصلا معنی ندارد. بدون شک 4/5 فرمایشات پیامبر و اهل بیت ما درباره‌ی نحوه زندگی است : خانواده، خوراک، پوشش، کنترل زبان و ارتباطات اجتماعی، زندگی و سبک زندگی. اباعبدالله (ع) در آن گیر و دار جنگ و شهادت، دو شتر با بار عطر با خودش به کربلا برد.

در سکولاریسم فلسفی - بحث ما سکولاریسم سیاسی نیست - حرفی از حذف دین نمی زنند، بلکه امام حسین و مکتب و هیئتی معرفی می شود که در آن نحوه زندگی، اخلاق تو، اموالت، فساد و ربا مهم نیست. فقط یک دهه بروی و خوب سینه بزنی کافی‌ست! در خانه با والدین و همسرت چگونه رفتار کنی و فرزندت را چگونه تربیت کنی مهم نیست!
فقط بگو عجل لولیک الفرج ولی هرکار دوست داشتی بکن، امام زمان می آید و درستش می کند!

امام حسین می خواهد تو درست زندگی کنی، وگرنه مجلس امام حسین که گرم هست.


+ شب مناجات و توبه

یکی از بحث های مهم در سبک زندگی، بحث تاثیر دعا و توسل در زندگی است.
توبه کنید تا غبار و غم از دلتان پاک شود. چون غم و غبار، در اثر گناه ایجاد می شود. توسل زندگی ما را شیرین می کند و توبه دلخوری و ناراحتی ها را از بین می برد.

مقام معظم رهبری 14 سال پیش توصیه کردند که دور هم بنشینید و برای امام حسین (ع) گریه کنید تا اختلافات جامعه‌تان کم شود.
خانواده هایی که با هم مشکل دارند، کارمندانی که با هم مشکل دارند، کنار هم بنشینند، توبه کنند، برای امام حسین (ع)گریه و عزاداری کنند تا اختلافات و دلخوری ها حل شود.

وقتی پاک شدید، برای حل مشکلات مملکتی و جهانی دعا کنید.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۸