منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

منبــــــــــــر

حجت الاسلام سیـــد محمــــد انجـــوی نـژاد

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ب.ظ

شرح خطبه قاصعه امیرالمومنین (ع) [2]

اولا چیزی که خداوند به آن شخص محسود داده، دستش بسته نیست که به تو هم بدهد. او از خدا گرفته، تو هم باید از خدا بگیری. بخواهی که او نداشته باشد، هیچ سودی برای تو ندارد و چیزی به تو نمی افزاید.

ثانیا، خداوند تبارک خیلی چیزها را به مردم می دهد و خیلی چیزها را نمی دهد؛ تقسیم می کند. فقط آن چیزهایی ر ا که نداری، نبین. چیزهایی را که تو داری و بقیه ندارند را هم ببین!
دلیل حسادت دیدن چیزهایی‌ست که تو نداری و بقیه دارند و ندیدن چیزهایی‌ست که تو داری و آن ها ندارند.

امام در اینجا یک نگاه هم به مسائل معنوی دارد.
یک عده به فضل و بخشش خداوند، از موضع انکاری نگاه می کنند. برای خودشان خدا ارحم الراحمین است، به بقیه که می رسد، از خدا سخت تر می گیرند!
به فضل و بخشش خداوند تبارک و تعالی حسادت نورز؛ چون از علائم کبر است.
 اتفاقا خداوند می بخشد، خیلی راحت هم می بخشد.

سیستم خداوند را بشناسیم. مؤمنی را می بینی، هرچقدر هم که بدانی گناهانش زیاد است، همین که دیدی توبه کرد، تمام است.
امام صادق (ع) به شخصی که در آستانه ی اعدام بود، التماس دعا گفت! در جواب تعجب آن شخص و بقیه فرمود اعدام یعنی بخشش.

مؤمن است، گناهی کرده و دارد حدش را می خورد. بعد از حد، بخشش است.
گناهکاری که مجازات بر او واجب می شود، یعنی گناهکاری که توفیق توبه پیدا نکرده. مجازاتش که تمام شد و درد را که کشید، امام (ع) فرمود مستجاب الدعوة است.

خداوند با انصاف نگاه می کند.
روایت بسیار صحیح در کامل الزیارات به نقل از اباعبدالله (ع) است : مثال رحمت ما، مثال باران است؛ خوب و بد نمی کنیم. یکسان می باریم.

حق نداری راجع به مردم قضاوت کنی که خداوند فلانی را نبخشیده یا نمی بخشد. حتی در مورد خودت هم حق نداری از بخشش و رحمت خدا نا امید باشی، چه برسد به بقیه.

پرسیدند آیا مکن است توبه کسی بخشیده نشود؟ فرمود بله، متکبر.
 پرسیدند متکبر کیست؟ فرمود کسی است که می گوید فکر نمی کنم خداوند مرا ببخشد!
خدا می گوید بخاطر همین فکرش او را نمی بخشم.

باران رحمت بی‌حسابش، همه را رسیده.

+ مردم از آنچه که بر ملت های متکبر گذشته، از کیفرها و عقوبت ها و سخت گیری ها، ذلت و خواری فرود آمده، عبرت گیرید.

ببینید اینهایی که کبر ورزیدند، الان کجا هستند.
امیرالمؤمنین از موضع استفهام انکاری متعجبانه سوال می کند؛ که تویی که از یک گنداب متولد شده و نهایتا به یک گنداب مبدل می شوی، به چه چیزت مغرور می شوی !؟
چرا نمی نگرید در گذشتگان؟
مغرور شدن به یک میز و صندلی و بله قربان گفتن ها؟

اگر هم می خواهی کبر داشته باشی، بگذار برای قیامت که چندصد هزار سال فرصت داری! وگرنه سیستم دنیا که اصلا با کبر داشتن جور در نمی آید.

+ و از قبرها و خاکی که بر آنچه ره نهادند و زمین هایی که با پهلو بر آن افتادند، پند گیرید.

خدا وقت فکر کردن هم به او نداد. ناگهان از اوج عزت با پهلو به زمین خوردند.
عبرت بگیرید.

می فرماید مرگ را قرار دادیم که بدانید اصلا دنیا از نظر مکانیکی به شما اجازه نمی دهد کبر داشته باشید. یک عقل مکانیکی، یک عقل ریاضی، یک عقل منطقی به این نتیجه می رسد که در دنیا اصلا نمی شود کبر داشت.

+ و از آثار زشتی که کبر و غرور در دل ها می گذارد، به خدا پناه ببرید؛ همان‌گونه که از حوادث به خدا پناه می برید.

برای دور شدن حوادث و بلایا که صدقه می دهی، در نیتت دوری از کبر را هم لحاظ کن. بگو امروز اتفاقی نیفتد که من پیش خودم فکر کنم عددی هستم!
مراقبت کنید از کبر؛
پناه ببرید به خداوند.
کبر همه ی چیزهای دیگر را فاسد می کند. کبر توبه ندارد.

+ اگر خدا تکبر ورزیدن را اجازه می فرمود، حتما به بندگان مخصوص خود از پیامبران و امامان اجازه می داد. در صورتی که خداوند سبحان تکبر را نسبت به آنان ناپسند، و تواضع و فروتنی را برایشان پسندیده انگاشت؛ که چهره بر زمین می گذارند، صورت بر خاک می مالند و در برابر مؤمنان فروتنی می کنند. و خود از قشر مستضعف جامعه هستند که خداوند آنان را با گرسنگی آزمود و به سختی و بلا گرفتارشان کرد و با ترس و بیم امتحانشان کرد و با مشکلات فراوان خالصشان گردانید.

14 معصومی که بهشان متوسل می شویم و در مشکلاتمان یاری می خواهیم، اوج مشکلات دنیا را چشیده اند.
و در عین مشکلات، چقدر فروتن، چقدر متواضع و چقدر مهربان بودند؛ تواضع و فروتنی در اوج مصیبت.

+ و محبت است که کبر را از بین می برد.

اگر کسی را دوست داشته باشی، حاضری برایش تواضع کنی. اشکال ما در ارتباط با خدا و مردم این است که دوستشان نداریم.
اگر دوست داشته باشیم، حاضریم هزینه بدهیم، حاضریم فروتنی کنیم.
اگر دیدی نمی توانی در مقابل خدا تواضع کنی، به محبتت رجوع کن، ببین کجای محبتت می لنگد.

چرا امیرالمؤمنین (ع) با آن موقعیت در دعای کمیل آنقدر خودش را پایین می گیرد و از دردها و عذاب هایی به خدا پناه می برد که بعید است خداوند در مورد بنده های عادی و گناهکار هم اعمال کند؟
چون به خدا محبت دارد.

در بحث های عبادی‌تان اول محبت را لحاظ کنید.
این حرف ها که خدا من را دوست ندارد و به من نگاه نمی کند و .. همه بخاطر بی محبتی ما به خداست.
ما در دامنه ی فضل و احسان خدا هستیم. در پیشگاه او عددی نیستیم.
وگرنه اگر خدا را دوست داشته باشی، هرچه از سوی خدا برسد کیف می کنی.

روز عاشورا، زینب (س) با آن‌همه مصیبت و با آن‌همه عشق به برادر، دست زیر جنازه اباعبدالله (ع) گذاشت و رو به آسمان گفت :  اللهم تقبل منی هذا القربان ..
این بخاطر محبت است .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۷